رابرت راوشنبرگ (1925 - 2008)
Ad
برچسب ها
تصویر رایگان رابرت راشنبرگ (1925 - 2008) را برای ویرایشگر آنلاین GIMP دانلود یا ویرایش کنید. این تصویری است که برای سایر ویرایشگرهای گرافیکی یا عکس در OffiDocs مانند Inkscape online و OpenOffice Draw آنلاین یا LibreOffice آنلاین توسط OffiDocs معتبر است.
رابرت راسنبرگ
رابرت راسنبرگ | |
---|---|
راوشنبرگ در سال 1968 | |
متولد | میلتون ارنست راوشنبرگ اکتبر 22، 1925 |
فوت کرد | 12 مه 2008 (در سن 82 سالگی) |
آموزش | موسسه هنری کانزاس سیتی آکادمی جولیان کالج سیاه کوه لیگ دانشجویان هنر نیویورک |
شناخته شده برای | اجتماع |
کار قابل توجه | دره عمیق و باریک (1959) طغرا (1959) |
جنبش | نئو دادا, اکسپرسیونیسم انتزاعی |
همسر (ها) | سوزان ویل (m. 1950. تقسیم 1953) |
جوایز | جایزه جهانی هنر لئوناردو داوینچی (1995) پریمیوم امپریال (1998) |
میلتون ارنست "رابرت" راوشنبرگ (۲۲ اکتبر ۱۹۲۵ و ۱۲ مه ۲۰۰۸) نقاش و گرافیست آمریکایی بود که آثار اولیهاش پیشبینی میکردند. هنر پاپ جنبش. راوشنبرگ به خاطر "ترکیب می کنددر دهه 1950، که در آن از مواد و اشیاء غیر سنتی در ترکیبهای بدیع استفاده میشد. راوشنبرگ هم نقاش بود و هم مجسمهساز و ترکیبها ترکیبی از هر دو هستند، اما او همچنین با آنها کار میکرد. عکاسی, چاپ, کاغذ سازی، و عملکرد.[1][2]
رابرت راشنبرگ جایزه دریافت کرد مدال ملی هنر در 1993.[3] او دریافت کننده شد جایزه جهانی هنر لئوناردو داوینچی در سال 1995 به پاس قدردانی از بیش از 40 سال هنر پربار او.[4]
راوشنبرگ و همچنین در شهر نیویورک زندگی و کار می کرد جزیره کاپتیوا، فلوریدا تا اینکه در 12 می 2008 بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.[5]
فهرست
زندگی و شغل[ویرایش کنید]
راوشنبرگ به عنوان متولد شد میلتون ارنست راوشنبرگ in بندر آرتور ، تگزاس، پسر دورا کارولینا (متسون) و ارنست آر راشنبرگ.[6][7][8] پدرش از آلمانی و اصل و نسب چروکی و مادرش آنگلوساکسون نزول[9][10] پدر و مادرش بودند مسیحیان بنیادگرا.[9] راوشنبرگ بود نارساخوان.[11]
راوشنبرگ در 16 سالگی در دانشگاه پذیرفته شد دانشگاه تگزاس جایی که او تحصیل در رشته داروسازی را آغاز کرد.[11] او به خدمت فراخوانده شد ایالات متحده آمریکا نیروی دریایی در سال 1943. مستقر در کالیفرنیا، او تا زمان ترخیص در سال 1945 به عنوان تکنسین بیمارستان روانی خدمت کرد.[11]
راوشنبرگ متعاقباً در دانشگاه تحصیل کرد موسسه هنری کانزاس سیتی و آکادمی جولیان در پاریس، فرانسه، جایی که با این نقاش آشنا شد سوزان ویل. در سال 1948 راشنبرگ و ویل تصمیم گرفتند شرکت کنند کالج سیاه کوهدر کارولینای شمالی[12][13]
یوسف آلبرزبنیانگذار موسسه باوهاوس، مربی نقاشی راشنبرگ در کوه سیاه شد، چیزی که راشنبرگ مشتاقانه منتظرش بود. امید او این بود که آلبر شلختگی مادرزادی هنرمند جوان را مهار کند. [14] دوره های مقدماتی آلبرز متکی به نظم و انضباط سختگیرانه ای بود که اجازه هیچ "آزمایش بی تاثیر" را نمی داد.[15] راوشنبرگ توصیف کرد که آلبرز بر او تأثیر میگذارد تا «دقیقاً برعکس» آنچه به او آموزش داده میشود، انجام دهد.[5]
با این حال، راوشنبرگ اصلاحناپذیر، به قول خودش، «دنس آلبر، نمونهای برجسته از چیزی که او دربارهاش صحبت نمیکرد» شد. [16] او مربی مناسب تری در آن پیدا کرد جان کیجو پس از همکاری با راوشنبرگ، نوازنده، برای ایجاد "کمباین" خود پیش رفت. [14]
راوشنبرگ از سال 1949 تا 1952 با واسلاو ویتلاسیل و موریس کانتور در لیگ دانشجویان هنر نیویورک,[17] جایی که با هنرمندان دیگر آشنا شد ناکس مارتین و Cy twombly.[18]
راوشنبرگ ازدواج کرد سوزان ویل در تابستان سال 1950 در خانه خانواده ویل در جزیره بیرونی، کانکتیکات. تنها فرزند آنها، کریستوفر، در 16 ژوئیه 1951 به دنیا آمد. این دو در ژوئن 1952 از هم جدا شدند و در سال 1953 طلاق گرفتند.[19]بر اساس تاریخ شفاهی این آهنگساز در سال 1987 مورتون فلدمنراوشنبرگ پس از پایان ازدواجش روابط عاشقانه ای با هنرمندان دیگر داشت Cy twombly و جاسپر جونز.[20] یک مقاله توسط جاناتان دی. کاتز بیان می کند که رابطه راوشنبرگ با تومبلی در زمان ازدواج او با سوزان ویل آغاز شد.[21]
مرگ[ویرایش کنید]
راوشنبرگ در 12 مه 2008 درگذشت جزیره Captiva، فلوریدا.[22] او در سن 82 سالگی بر اثر نارسایی قلبی پس از تصمیم شخصی مبنی بر قطع خدمات زندگی درگذشت.[23][24] راوشنبرگ از شریک ۲۵ سالهاش، هنرمند داریل پوتورف، به یادگار مانده است.[24] دستیار سابق او[17] از راشنبرگ پسرش، عکاس کریستوفر راوشنبرگ، و خواهرش جانت بگنو نیز به یادگار مانده است.
سهم هنری[ویرایش کنید]
رویکرد راوشنبرگ گاهی اوقات "نئو دادائیستبرچسبی که او با نقاش به اشتراک گذاشت جاسپر جونز.[25] راوشنبرگ گفته است که میخواهد «در شکاف بین هنر و زندگی» کار کند و به این نکته اشاره میکند که تمایز بین اشیاء هنری و اشیاء روزمره را زیر سؤال میبرد و یادآور مسائلی است که توسط چشمه، توسط دادا پیشگام، مارسل دوشامپ. در همان زمان، نقاشیهای جانز از اعداد، پرچمها و امثال آن، پیام دوشان را در مورد نقش ناظر در خلق معنای هنر تکرار میکرد.
روش دیگر، در سال 1961، راشنبرگ با دفاع از نقش گامی در جهت مخالف برداشت. خالق در خلق معنای هنر راوشنبرگ برای شرکت در نمایشگاهی در این نمایشگاه دعوت شد گالری آیریس کلرت، جایی که هنرمندان قرار بود پرتره ای از مالک را خلق کنند و به نمایش بگذارند، آیریس کلرت. ارسالی راوشنبرگ شامل تلگرافی بود که به گالری ارسال شده بود که در آن اعلام میکرد: «اگر من بگویم این تصویری از آیریس کلرت است».
از پاییز 1952 تا بهار 1953 راوشنبرگ از طریق اروپا و شمال آفریقا با همکار و همکار هنرمندش Cy twombly. به مراکشاو از سطل زباله کلاژ و جعبه ساخت. او آنها را به عقب برد ایتالیاو آنها را در گالری های داخل به نمایش گذاشت رم و فلورانس. بسیاری از آنها فروخته شدند. آنهایی را که نکرد به رودخانه انداخت آرنو.[26] از اقامت او، 38 کلاژ زنده ماند.[27] در یک حادثه معروف در سال 1953، راوشنبرگ یک نقاشی توسط را پاک کرد دی کونینگ، که از همکار خود به منظور پاک کردن آن به عنوان یک بیانیه هنری به دست آورده است. نتیجه عنوان شده است پاک کردن نقشه کونینگ.[28][29]
در سال 1962، نقاشی های راوشنبرگ نه تنها اشیاء یافت شده، بلکه تصاویر یافت شده را نیز در خود جای دادند - عکس هایی که به وسیله صفحه ابریشمی روند. صفحه ابریشمی که قبلا فقط در کاربردهای تجاری استفاده میشد، به راوشنبرگ اجازه میداد تا به تکرارپذیری چندگانه تصاویر، و در نتیجه مسطح شدن تجربه که دلالت بر آن دارد، بپردازد. از این حیث، کار او مقارن است اندی وارهولو راشنبرگ و جانز اغلب به عنوان پیشگامان مهم آمریکایی ذکر می شوند هنر پاپ.
در 1966، بیلی کلور و راوشنبرگ رسما راه اندازی شد آزمایش در هنر و فناوری (EAT) یک سازمان غیرانتفاعی است که برای ترویج همکاری بین هنرمندان و مهندسان تأسیس شده است.[30]
در 1969، ناسا راوشنبرگ را دعوت کرد تا شاهد راه اندازی آن باشد آپولو 11. در پاسخ به این رویداد برجسته، راشنبرگ خود را خلق کرد سریال ماه سنگی of چاپ سنگی. این شامل ترکیب نمودارها و تصاویر دیگر از آرشیو ناسا با عکسهای رسانههای مختلف و همچنین با آثار خودش بود.[31][32]
از سال 1970 در خانه و استودیوی خود در آنجا کار می کرد کاپتیوا، فلوریدا. اولین پروژه او در جزیره Captiva یک چاپ سیلک به طول 16.5 متر به نام بود جریانات (1970)، ساخته شده با روزنامه از دو ماه اول سال، و به دنبال آن مقوا (1970\u201371) و مصریان اولیه (1973\u201374)، که دومی مجموعه ای از نقش برجسته های دیواری و مجسمه هایی است که از جعبه های مستعمل ساخته شده است. او همچنین بر روی منسوجات با استفاده از تکنیک انتقال حلال خود برای ساخت آن چاپ می کرد سرمازدگی (1974\u201376) و گسترش (1975\u201382)، و در پارازیت (1975\u201376)، مجموعه ای از آثار ابریشمی رنگارنگ دیوار و کف را ایجاد کرد. بوربون های شهری (1988\u201395) بر روشهای مختلف انتقال تصاویر بر روی انواع فلزات بازتابنده مانند فولاد و آلومینیوم تمرکز کرد. علاوه بر این، در طول دهه 1990، راوشنبرگ همچنان به استفاده از مواد جدید ادامه داد و در عین حال با تکنیکهای ابتداییتر، مانند نقاشیهای دیواری مرطوب، کار میکرد. عقب نشینی آرکادی (1996) سری، و انتقال تصاویر با دست، همانطور که در آناگرام (1995\u20132000). به عنوان بخشی از تعامل با آخرین نوآوریهای تکنولوژیکی، او شروع به ساخت چاپهای دیجیتالی زنبق و استفاده از رنگهای گیاهی زیست تخریبپذیر در فرآیندهای انتقال خود کرد که بر تعهد او به مراقبت از محیطزیست تأکید کرد.[33]
La نقاشی های سفید, نقاشی های سیاهو نقاشی های قرمز[ویرایش کنید]
راوشنبرگ در سال 1951 "نقاشی های سفید" خود را به رسم سنت خلق کرد نقاشی تک رنگ، که هدف آن کاهش نقاشی به اساسی ترین ماهیت آن و متعاقباً منجر به امکان تجربه ناب بود.[34] "نقاشی های سفید" در النور وارد نمایش داده شد گالری پایدار در اکتبر 1953 در نیویورک. در ابتدا به نظر می رسد که اساساً بوم سفید و خالی هستند. با این حال، یکی از مفسران گفت که «به جای اینکه آنها را بهعنوان کاهشهای مخرب در نظر بگیریم، شاید بهتر باشد که آنها را ببینیم. جان کیج به عنوان صفحهنمایشهای بسیار حساس و همان چیزی که کیج بهعنوان «فرودگاه نورها، سایهها و ذرات» توصیف کرد. در مقابل آنها، کوچکترین تنظیمات در نور و جو ممکن است در سطح آنها ثبت شود.[35] خود راوشنبرگ گفت که آنها تحت تأثیر شرایط محیطی قرار گرفتند، "بنابراین تقریباً می توانید بگویید چند نفر در اتاق هستند". را نقاشی های سیاه در سال 1951 مانند تابلوهای سفید روی تابلوهای متعدد اجرا شد و آثاری تک رنگ بودند. در اینجا راوشنبرگ تکههای روزنامه را در نقاشی قرار داد و کاغذ را روی رنگ قرار داد تا گاهی روزنامه دیده شود و در جاهای دیگر دیده نشود. در سالهای 1953-1954 راشنبرگ از نقاشی های تک رنگ سری نقاشی سفید و نقاشی سیاه به مجموعه نقاشی قرمز نقل مکان کرد. این نقاشیها با انواع رنگهای رنگ قرمز خلق شدهاند و با افزودن موادی مانند چوب، میخ، کاغذ روزنامه و مواد دیگر به بوم، سطوح نقاشی پیچیدهای را ایجاد کردهاند و پیشگامان آثار معروف راوشنبرگ هستند. ترکیب کردن سری.[34]
ترکیب می کند[ویرایش کنید]
راوشنبرگ زباله ها را جمع کرد و اشیایی را پیدا کرد که برایش جالب بود در خیابان های شهر نیویورک و آن ها را به استودیوی خود آورد تا بتوانند در کارش ادغام شوند. او ادعا کرد که "چیزی غیر از آنچه می توانستم خودم درست کنم می خواستم و می خواستم از غافلگیری و جمعی بودن و سخاوت یافتن شگفتی ها استفاده کنم. و اگر در ابتدا غافلگیرکننده نبود، تا زمانی که با آن کنار آمدم، بنابراین شیء خود با بافتش تغییر کرد و بنابراین تبدیل به یک چیز جدید شد.[29]
اظهار نظر راوشنبرگ در مورد شکاف بین هنر و زندگی را می توان به عنوان بیانیه ای دانست که نقطه عزیمت را برای درک مشارکت های او به عنوان یک هنرمند فراهم می کند. او زیبایی بالقوه را تقریباً در هر چیزی، از جمله آشغالی هایی که در خیابان ها پیدا می کرد، می دید، "من واقعا متاسفم برای افرادی که فکر می کنند چیزهایی مانند ظروف صابون یا آینه یا بطری های کوکاکولا زشت هستند، زیرا آنها با چیزهایی از این قبیل احاطه شده اند. در طول روز، و این باید آنها را بدبخت کند." [36] او یک بار گفت به ویژه مجموعه ای از آثار خود را که او نامیده می شود ترکیب می کند به عنوان نمونه هایی عمل کرد که در آن مرزهای مشخص شده بین هنر و مجسمه سازی شکسته شد به طوری که هر دو در یک اثر هنری واحد وجود داشتند. از نظر فنی، "Combines" به کارهای راوشنبرگ از سال 1954 تا 1962 اشاره دارد، اما هنرمند شروع به جمع آوری کاغذ روزنامه و مواد عکاسی در کار خود کرده بود و انگیزه ای برای ترکیب مواد نقاشی و اشیاء روزمره مانند لباس، زباله های شهری و حیوانات تاکسیدرمی شده مانند طغرا[37] در طول زندگی هنری خود ادامه داد.
قطعات انتقالی او که منجر به ایجاد Combines شد شارلین (1954) و مجموعه (1954) جایی که او تکنیک کلاژ را ترکیب کرد و شروع به ترکیب اشیایی مانند روسری، کمیک استریپ و معماری مصنوعی کرد. كرنسس قطعات. یکی از اولین ترکیبات در نظر گرفته شده است، بستر (1955) با چکیدن رنگ قرمز روی یک لحاف ایجاد شد. لحاف بعداً کشیده شد و به عنوان یک اثر هنری به نمایش درآمد. برخی از منتقدان با توجه به روزنامه دیلی تلگراف اثر را نمادی برای خشونت و تجاوز.[38]
منتقدان در ابتدا ترکیب ها را از نظر جنبه های رسمی هنر، شکل، رنگ، بافت و ترکیب و چیدمان آنها می دیدند. این دیدگاه دهه 1960 در طول زمان تغییر کرده است به طوری که اخیراً منتقدان و مورخان هنر Combines را به عنوان حامل پیام های رمزگذاری شده در نظر بگیرید که رمزگشایی آنها دشوار است زیرا هیچ نظم ظاهری برای ارائه اشیا وجود ندارد. دره عمیق و باریک (1959) یک عقاب کچل پر شده را نشان می دهد که به دلیل قانون حمایت از عقاب طلایی و طاس در سال 1940 خشم دولت را برانگیخت، اما بز آنگورای پر شده با رنگ روی پوزه اش در بدنش استفاده شده است. طغرا (1955-1959) بدون مناقشه بود.[39]
اجرا و رقص[ویرایش کنید]
از اوایل دهه 1950 تا 2007 راشنبرگ برای رقص طراحی کرد. او شروع به طراحی صحنه و لباس کرد مرس کانینگهام, پل تیلورو تریشا براون و برای تولیدات خودش[22] در دهه 1960 او درگیر آزمایشات رادیکال رقص-تئاتر در داخل و اطراف بود کلیسای یادبود جودسون in روستای گرینویچ و نزدیک به تجربی گرایان مرتبط با کانینگهام بود کارولین براون, ویولا فاربرو استیو پکستون; او حتی طراحی شده خودش ارتباط تمام وقت راشنبرگ با شرکت کانینگهام با تور جهانی آن در سال 1964 به پایان رسید.[40] در سال 1977 راشنبرگ، کانینگهام و کیج برای اولین بار پس از 13 سال، زمانی که شرکت رقص مرس کانینگهام، نیویورک سفرنامه (1977) را اجرا کرد، به عنوان همکار دوباره با هم ارتباط برقرار کردند، که راشنبرگ در طراحی صحنه و لباس شرکت کرد.[33]
کمیسیون[ویرایش کنید]
در 1965، هنگامی که زندگی مجله به او مأموریت داد تا یک دوزخ مدرن را تجسم کند، او تردیدی نداشت که خشم خود را در آن تخلیه کند. جنگ ویتنام و طیف وسیعی از وحشت، از جمله خشونت نژادی، نئونازیسم، ترورهای سیاسی و فاجعه زیست محیطی.[26] در 30 دسامبر 1979، میامی هرالد 650,000 راوشنبرگ به عنوان جلد مجله یکشنبه خود چاپ کرد. تروپیک. در اصل یک لیتوگرافی اصلی، تصاویری از جنوب فلوریدا را نشان می داد. این هنرمند 150 مورد از آنها را امضا کرد.[11]
در سال 1966، راشنبرگ این را ایجاد کرد امتیاز را باز کنید عملکرد برای بخشی از 9 شب: تئاتر و مهندسی در اسلحه خانه هنگ 69، نیویورک. این مجموعه در شکل گیری بنیاد تجربیات در هنر و فناوری نقش اساسی داشت.[41][42]
در سال 1983 برنده شد جایزه گرمی برای طراحی آلبومش از صحبت کردن هدآلبوم صحبت کردن در زبان ها.[43] در سال 1986 Rauschenberg توسط BMW برای رنگ آمیزی در اندازه کامل بی ام و 635 CSi برای قسمت ششم از مشهور پروژه خودروی هنری BMW. مشارکت راوشنبرگ اولین موردی بود که چرخ ها را در پروژه گنجاند و همچنین آثار هنری قبلی را در طراحی گنجاند. در سال 1998، واتیکان سفارش داده شد (و بعداً رد شد)[33] اثری از راوشنبرگ بر اساس آخرالزمان برای بزرگداشت پیو از پیترلسینا، کشیش فرانسیسکن بحث برانگیز که در سال 1968 درگذشت و به دلیل داشتن کلاله و هاله مقدس مورد احترام است. رنزو پیانو's کلیسای زیارتی پادره پیو در فوجیا، ایتالیا[26]
آثار[ویرایش کنید]
راوشنبرگ، بدون عنوان(Scatole Personali)، 1952، مجموعه جعبه با رنگ داخلی، پارچه، خار و صدف حلزون، مجموعه ای از جاسپر جونز
راوشنبرگ، قرعه کشی، 1963، ترکیب نقاشی با رنگ و عکس
راوشنبرگ، بدون عنوان، قبل از سال 1968، نقاشی را با عکس و رنگ ترکیب کنید. عکس در موزه استئلیجک آمستردام، فوریه 1968
نمایشگاه ها[ویرایش کنید]
در سال 1951 راوشنبرگ اولین نمایش تک نفره خود را در این نمایشگاه برگزار کرد بتی پارسونز آلبوم عکس[44] و در سال 1954 دومین نمایش تک نفره را در سالن داشت گالری چارلز ایگان.[45] راوشنبرگ در سال 1955 در گالری چارلز ایگان نمایش داد بستر (1955)، یکی از اولین و مطمئناً مشهورترین ترکیبات او.[46]
راوشنبرگ اولین دوره گذشته نگر حرفه ای خود را برگزار کرد که توسط سازماندهی شد موزه یهودیاندر نیویورک، در سال 1963، و در سال 1964 اولین هنرمند آمریکایی بود که برنده جایزه بزرگ دوسالانه ونیز (مارک توبی و جیمز سوت قبلاً برنده جایزه نقاشی شده بود). پس از آن زمان، او از درجه نادری از حمایت نهادی برخوردار شد. مروری به گذشته که توسط مجموعه ملی هنرهای زیبا (اکنون موزه هنر آمریکایی اسمیتسونیانواشنگتن، دی سی، در سال های 1976 و 1978 به سراسر ایالات متحده سفر کرد.[33] گذشته نگر در موزه گوگنهایم نیویورک، نیویورک (1997)، به هیوستون، کلن، و بیلبائو سفر کرد (تا سال 1999). نمایشگاه های اخیر در این نمایشگاه ارائه شده است موزه هنر متروپولیتن، نیویورک (2005؛ سفر به موزه هنرهای معاصر ، لس آنجلس, مرکز ژرژ پمپیدو، پاریس و موزه مدرنا، استکهلم، تا 2007)؛ در مجموعه پگی گوگنهایم، ونیز (2009؛ سفر به موزه Tinguelyبازل، موزه گوگنهایم بیلبائو، و ویلا ای کولزیونه پانزا، وارسه، تا سال 2010). و وودویل گیاه شناسی at خانه اینورلیث، باغ گیاه شناسی سلطنتی ادینبورگ (2011).[47]
نمایشگاه یادبودی از عکس های راوشنبرگ در 22 اکتبر 2008 (به مناسبت تولد 83 سالگی او) در موزه گوگنهایم.[48]
نمایشگاه های بعدی عبارتند از: 5 دهه چاپ، لزلی ساکس معاصر (2012); رابرت راوشنبرگ: جامرز، گالری گاگوسیان، لندن (2013); Robert Rauschenberg: Hoarfrost Editions, Gemini GEL (2014); رابرت راشنبرگ: استودیو خیابان فولتون، 1953\u201354، کریگ اف. استار همکاران (2014); جمع آوری و اتصال، موزه هنر ناشر در دانشگاه دوک (2014); A Visual Lexicon، گالری لئو کاستلی (2014); رابرت راشنبرگ: آثار روی فلز، گالری گاگوسیان، بورلی هیلز (2014).[49] رابرت راشنبرگ، گالری د سارث، هنگ کنگ (2016)، گذشته نگر موزه هنر مدرن (2017)، و راوشنبرگ: 1/4 مایل در موزه هنر شهرستان لس آنجلس، (2018-2019)[50].
در 4 ژوئن 2004 گالری هنرهای زیبا در کالج ایالتی جنوب غربی فلوریدا به گالری Bob Rauschenberg تغییر نام داد و دوستی طولانی مدت با این هنرمند را جشن گرفت.[51] این گالری از سال 1980 میزبان بسیاری از نمایشگاه های راشنبرگ بوده است.[52]
میراث[ویرایش کنید]
قبلاً در سال 1984، راشنبرگ تبادل فرهنگ خارج از کشور راوشنبرگ (ROCI) خود را در سازمان ملل متحد. این سفر در یک تور هفت ساله ده کشور برای تشویق "صلح و تفاهم جهانی" از طریق مکزیک، شیلی، ونزوئلا، پکن، لهاسا (تبت)، ژاپن، کوبا، اتحاد جماهیر شوروی، برلین و مالزی به اوج خود می رسد. یک اثر هنری از خود به جا گذاشت و تحت تأثیر فرهنگ هایی بود که از آنها بازدید می کرد. نقاشی ها، اغلب بر روی سطوح بازتابنده، و همچنین طراحی ها، عکس ها، مجموعه ها و سایر رسانه های چند رسانه ای با الهام از این محیط تولید شده اند و اینها از قوی ترین آثار او محسوب می شوند. سرمایه گذاری ROCI، پشتیبانی شده توسط گالری ملی هنر در واشنگتن دی سی، در سال 1991 مشاهده شد.
در سال 1990، راشنبرگ بنیاد رابرت راشنبرگ (RRF) را برای ارتقای آگاهی در مورد دلایلی که به آنها اهمیت می دهد، مانند صلح جهانی، محیط زیست و مسائل بشردوستانه ایجاد کرد. او همچنین Change، Inc را برای اعطای کمک هزینه های یکباره تا سقف 1,000 دلار به هنرمندان تجسمی بر اساس نیاز مالی راه اندازی کرد. وصیت نامه راوشنبرگ، ثبت شده است دادگاه انحصار وراثت در 9 اکتبر 2008، بنیاد خیریه خود را به همراه داریل پاترف، کریستوفر راوشنبرگ، بگنیو، برادرزاده اش بایرون ریچارد بگنیو، و سوزان ویل کیرشنبام. پاترف، که مجری این املاک نیز هست، گفت که مبالغی که قرار است به ذینفعان داده شود، ذکر نشده است، اما این دارایی «میلیونها ارزش دارد».[53]
RRF امروزه صاحب آثار بسیاری از راوشنبرگ از تمام دوره های کاری او است. در سال 2011، بنیاد، با همکاری گالری گاگوسیانارائه شده "مجموعه خصوصی رابرت راشنبرگ"، منتخبی از مجموعه هنری شخصی راشنبرگ. عواید حاصل از این مجموعه به تأمین مالی وقف تأسیس شده برای فعالیت های خیرخواهانه بنیاد کمک کرد.[54] همچنین در سال 2011، بنیاد پروژه چاپی "هنرمند به عنوان فعال" خود را راه اندازی کرد و از شپاراد فییری بر روی موضوعی که انتخاب می کند تمرکز کند. اثر ویرایش شده ای که او ساخته بود برای جمع آوری کمک مالی فروخته شد ائتلاف برای بی خانمان ها.[55] اقامت هنرمند RRF در ملک هنرمند فقید در جزیره Captivaفلوریدا. این بنیاد همچنین فضای پروژه خیابان 19 را در نیویورک نگهداری می کند.
در سال 2000، راوشنبرگ مورد تجلیل قرار گرفت amfARجایزه عالی برای مشارکت هنری در مبارزه با ایدز.[56]
بازار هنر[ویرایش کنید]
رابرت راشنبرگ اولین نمایش انفرادی خود را در سال 1951 در گالری بتی پارسونز در نیویورک است.[57] بعداً فقط پس از اصرار زیاد همسرش، ایلانا سونابند، انجام داد لئو کاستلی سرانجام در اواخر دهه 1950 یک نمایش انفرادی برای راوشنبرگ ترتیب داد.[58] املاک راوشنبرگ برای مدت طولانی توسط آن اداره می شد گالری پیس قبل از آن، در ماه مه 2010،[59] به آن منتقل شد گالری گاگوسیان، نمایندگی که اولین بار در سال 1986 آثار این هنرمند را به نمایش گذاشته بود.[60] در 2010 نقاشی استودیویی (1960\u201161)، یکی از "کمباین ها" راوشنبرگ، که در ابتدا 6 تا 9 میلیون دلار تخمین زده می شد، از مجموعه ای خریداری شد. مایکل کرایتون به قیمت 11 میلیون دلار در کریستی، نیویورک.[61]
لابی گری برای حق امتیاز فروش مجدد هنرمندان[ویرایش کنید]
در اوایل دهه 1970، راوشنبرگ به طور ناموفق لابی کرد کنگره ایالات متحده تصویب لایحه ای که به هنرمندان در صورت فروش مجدد آثارشان غرامت پرداخت می کند. این هنرمند بعداً از لایحه ایالتی در کالیفرنیا حمایت کرد که به قانون تبدیل شد قانون حق امتیاز فروش مجدد کالیفرنیا از 1976.[62]راوشنبرگ پس از اینکه بارون تاکسی رابرت اسکال بخشی از مجموعه هنری خود را در حراجی در سال 1973 فروخت، از جمله تابلوی نقاشی راشنبرگ در سال 1958، مبارزه خود را برای دریافت حق امتیاز فروش مجدد هنرمند آغاز کرد. ذوب شدن او ابتدا به قیمت 900 دلار به اسکال فروخته بود اما در حراجی 85,000 دلار به ارمغان آورد. ساتبی پارک برنت در نیویورک است.[63]
عکس رایگان رابرت راشنبرگ (1925 - 2008) یکپارچه شده با برنامه های وب OffiDocs